خاستگاههای واسازی در نیچه
Authors
Abstract:
واسازی دریدا در نسبت با جریانهای فلسفی مختلفی شکل گرفته که اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و ساختارگرایی از آن جمله است. این پژوهش می کوشد خاستگاههای واسازی را در آثار و فلسفه نیچه جستجو کند و نشان دهد که تفکر دریدا تا حد زیادی بسطی از تفکر نیچه است. میتوان پروژه واسازی را دنبالهای از نقد متافیزیک نیچه دانست. مفاهیمِ دریدایی متافیزیکِ حضور، دیفرانس و نقد لوگوسمحوری، ریشهای نیچهای دارند. وی به تفکر فلسفی بسیار بدبین بود و تفکری غیرفلسفی و غیرنظری را جستجو میکرد. نیچه از هنر به عنوان نگرشی به جهان نام میبرد که از محدودیتهای تفکر فلسفی مبراست. در دریدا نیز این بدبینی به تفکر فلسفی وجود دارد اما وی معتقد است که این بدبینی در درون تفکر فلسفی ایجاد شده است. او از تفکری عملی به جای تفکر نظری سخن میگوید و تلاش میکند آنچه را نیچه بدان حمله میکرد، به طور نظاممند نقد کند. این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که واسازی دریدا تلاشی برای فاصلهگیری از تفکر نظری است و بنابراین حرکتی کاملاً نیچهای است. این تلاش برای جستجوی راهی در فلسفه که نظریهباور نباشد، از نیچه آغاز شد و در دریدا به سرانجام رسید.
similar resources
خاستگاه های واسازی در نیچه
واسازی دریدا در نسبت با جریان های فلسفی مختلفی شکل گرفته که اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و ساختارگرایی از آن جمله است. این پژوهش می کوشد خاستگاه های واسازی را در آثار و فلسفه نیچه جستجو کند و نشان دهد که تفکر دریدا تا حد زیادی بسطی از تفکر نیچه است. می توان پروژه واسازی را دنباله ای از نقد متافیزیک نیچه دانست. مفاهیمِ دریدایی متافیزیکِ حضور، دیفرانس و نقد لوگوس محوری، ریشه ای نیچه ای دارند. وی به...
full textگسست معرفت شناختی و واسازی سوبژکتیویسم در فلسفة نیچه
خوانش نیچه از واسازی مفهوم سوبژکتیویسم، بر گسستِ معرفتشناختی از فهمهای سنتی و مدرن در باب معرفت، حقیقت، زبان و آگاهی استوار است. او چهارچوبی جدید برای بازتفسیر موجود انسانی به عنوان موجودی دائماً متغیر در شبکة فرایندهای تنکردشناسانه ارایه میدهد و پدیدههایی چون معرفت، حقیقت، زبان و اندیشه را از نو تفسیر و ارزشیابی میکند. هدف نیچه کنارگذاشتن معرفت و خواست حقیقت مطلق به عنوان رانة اصلی آن، و ...
full textافلاطون و خاستگاههای فلسفه زبان
فلسفه معاصر(بویژه فلسفه تحلیلی) را در قیاس با فلسفه های «وجود» محور و«شناخت» محور، فلسفه ای« زبان» محور دانسته اند .با این وجود می توان خاستگاههای تاملات فلسفی در باب زبان را در تاریخ فلسفه دنبال کرد. نخستین تاملات فلسفی جدی در باب زبان در محاورات افلاطون وبیش ازهمه در محاوره کراتیلوس به چشم می خورد. وی در این محاوره ، به نقادی دودیدگاه عمده درباب رابطه زبان وحقیقت، یعنی دیدگاه طبیعت گرایی افرا...
full textدریدا و واسازی استعاره
درباره جایگاه استعاره در فلسفه دو دیدگاه رایج است؛ برخی از فلاسفه (بیشتر فیلسوفان تحلیلی) استعاره را قابل حذف دانسته، ایدهآل فلسفه را در متونی عاری از استعاره و مبتنی بر کاربرد دقیق و تحتاللفظی کلمات میبینند. برخی دیگر، استعاره را غیرقابل حذف و اساس مفاهیم فلسفی به شمار میآورند. دیدهگاه دوم معمولاً به فروکاهی فلسفه به سخنوری صرف، و در نتیجه اسطورهای، شاعرانه و غیردقیق دانستن...
full textMy Resources
Journal title
volume 5 issue 16
pages 93- 114
publication date 2014-02-20
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023